۱۳۸۷/۰۲/۳۰

دلیل این همه شکست در عشق چیست ؟

ایمان - وبلاگ دوستی

دوستان عزیزامروز می خواهم در مورد مبحث عمیق عشق باهم صحبت کنیم . عشق همیشه و در همه ی اعصار و قرون مورد توجه ی همه ی انسان ها بوده و هست ولی هنوز بسیاری از انسان ها معنی واقعی عشق را نمی دانند .
شاید فکر می کنند که عشق فقط یک حس عاطفی است و نیازی به تحقیق ندارد و یا شاید اصلآ این حس را یک توهم می دانند که به جز بدبختی و شکست هیچ حاصل دیگری نداشته و ندارد .
تا کنون دانشمندان، شاعران، نویسنگان و عارفان زیادی در این باره مقالات ، اشعار، داستان ها و مضامین زیادی به بشریت عرضه کرده اند .
شاید در میان ما ایرانیان شاخص ترین کتاب دیوان حافظ است که داستان های عاشقانه ی فراوان دارد . البته بعضی اشعار حافظ گواهی می دهند که تعبیر وی از عشق چیزی مآورای روابط بین دو انسان است .
داستان های عاشقانه ی ما کم نیستند حتی اگر به خاطرات خود بنگریم حتمآ لحظه ای را به یاد می آوریم که تپش قلب گرفتیم و یا به اصطلاح عاشق شدیم اما سوال من این است که عاقبت این عشق چه بود ؟
یا اگر به کتاب ها رجوع کنیم داستان های عاشقانه ی ما سرانجام خوبی داشته اند ؟ به نظر من خیر .
دوستان دلیل این همه شکست چیست ؟
آیا باید همه چیز را فراموش کرد و دوباره به جستجوی عشق تازه ای رفت ؟
شاید باید بپذیریم که عاقبت هر عشقی شکست است و از زندگی نا امید شویم .
دوستان افرادی در دنیا همیشه سعی کرده اند که عشق را به ما بیاموزند و به راستی که همه ی ما مدیون آنها هستیم . اما چرا ؟ شاید بهتر بود که مادر به جای عشق از دوستی برای ما بگوید ویا در کتاب ها ، داستان ها و اشعاراز مضامین دیگری سخن به میان آید .
پس چرا هیچ وقت اینگونه نشد و عشق هنوز بر سر زبان هاست ؟
روزها و شب ها به این موضوع فکر می کردم و به دنبال جواب سوال ها یم بودم که فکر می کنم بلآخره پیدایش کردم .
خدا این کلمه را در طول تاریخ مثل انبیا و کتاب های آسمانی خود حفظ کرده و این نشانه ایست از تقدس عشق ولی چرا این همه شکست و بد بختی نتیجه ی این کلمه برای انسان ها بوده و هست ؟
به نظر من خدا عشق را آفرید و در دل مادر قرار داد تا از بدو تولد نوزاد با این کلمه آشنا شود و به فراگیری آن بپردازد .
اما نظریه ی من با عرفان اشو عارف بزرگ هندی نیز متفاوت است . اشو نیز عشق را مقدس می داند اما معتقد است که با شادی و عشق به بشر می توان به خدا رسید . من در این مقاله نمی خواهم درمورد راه های تقرب به خدا بحث کنم اما فرق نظریه ی من با این عارف در نوع عشق ورزیدن و معشوق است .
من معتقدم که از عشق زمینی همیشه نمی توان به خدا رسید و حتی در برخی موارد شکست دراین نوع عشق باعث دوری بیشتر انسان ها از خدا و یآس و نا امیدی در آنها میشود .
دراين فلسفه بایدعشق ابدی باشد و معشوق یکتا و بی همتا . عشق باید پاک باشد و معشوق در رویاها . عشق کلمه ای مادی نیست که بتوان در این دنیا آن را به انسان ها و یا دیگر جامدات نثار کرد . عشق به اشیاء و ...... همه محکوم به شکست است .
خدا ما را با عشق آفرید ودوست دارد كه عاشقش باشیم و به آنچه خواسته عمل کنیم البته نه ازروی ترس بلکه از روی عشق .
حال امروز ما از آنچه برای ما و دیگران در این دنیا اتفاق می افتد ناراضی هستیم و حتی گاهی خدا را مسئول این همه بدبختی می دانیم در صورتی که خدا عاشق ماست و این ما هستیم که مجذوب این دنیا شده ایم و معشوق حقیقی را فراموش کرده ایم .
پس ببایید همدیگر را دوست بداریم اما عاشق خدا باشیم

۵ نظر:

  1. merci . kheili ghashang bood

    پاسخحذف
  2. دلیل این همه شکست در عشق چیست ؟

    پاسخحذف
  3. آنان که از ترس جهنم و عذاب عبادت میکنند از ترسویانند و آنان که از بابت بهشت و نعمتهای آن عبادت میکنند از سودجویانندند و چه زیباست آنان که از روی عشق به خداعبادت میکنند .

    پاسخحذف
  4. بسیار جالب بود . از نکات عرفانی مقاله لذت بردم . موفق باشید

    پاسخحذف
  5. مقاله جالبی بود ولی به اعتقاد من از عشق زمینی نیز می شه به خدا رسید . البته عشقی سالم و حقیقی
    ممنون

    پاسخحذف

نقل مطالب از خبرگزاری دوستی با ذکر ماخذ آزاد است